وقتی امروز به یک ساعت خلبانی نگاه میکنیم با صفحهٔ بزرگ، عقربههای خوانا، حلقههای داخلی محاسباتی، یا حتی GPS و سنسورهای مدرن بهسختی میتوان تصور کرد که اولین ساعت خلبانی دنیا نه برای محاسبهٔ ناوبری بود، نه برای سرعت و نه برای ارتفاع. در حقیقت، اولین ساعت مچی خلبانی خیلی سادهتر از آن چیزی بود که فکر میکنیم، اما یک ویژگی تاریخی داشت: برای اولینبار به خلبان اجازه داد بدون نگاهکردن به جیبش، زمان را ببیند.
داستان اولین ساعت خلبانی در سال ۱۹۰۴ آغاز میشود، زمانی که آلبرتو سانتوس-دومونت (Alberto Santos-Dumont) پیشگام پروازهای سبک و یکی از اولین خلبانهای تاریخ مشکل سادهای داشت. وقتی در کابین کوچک و لرزان هواپیمای ابتداییاش مینشست، استفاده از ساعت جیبی تقریباً غیرممکن بود. برای تعیین زمان پرواز، سرعت تقریبی و سوخت باقیمانده، مجبور بود دستش را از کنترلها بردارد، ساعت را از جیب بیرون بکشد و آن را بررسی کند. برای هواپیمایی بدون کابین بسته و با فرمانهای کاملاً مکانیکی، این کار کاملاً پرخطر بود.

سانتوس دومونت این مشکل را با دوستش لویی کارتیه (Louis Cartier) مطرح کرد کسی که در آینده یکی از مشهورترین برندهای جواهر و ساعت را خواهد ساخت.
لویی کارتیه یک ایدهٔ ساده و انقلابی ارائه کرد: ساعتی که روی مچ بسته شود، نه در جیب.
نتیجه شد Cartier Santos، همان ساعتی که امروزه بسیاری آن را اولین ساعت مچی خلبانی جهان میدانند. صفحهٔ آن بزرگ و خوانا بود، عقربهها پهن طراحی شده بودند، و بند چرم آن طوری ساخته شده بود که خلبان بتواند آن را با یک حرکت ببندد و باز کند. این ساعت دو ویژگی کلیدی داشت که پایهٔ همهٔ ساعتهای خلبانی آینده شدند:
- خوانایی بالا در یک نگاه
- ثبات روی دست برای پرواز، بدون نیاز به جیب
این نیاز ساده، درواقع یک انقلاب کوچک در دنیای ساعتسازی بود. چند سال بعد، با آغاز جنگ جهانی اول، هواپیماها از وسیلهای تفریحی به ابزاری نظامی تبدیل شدند. اینجا بود که نیازهای خلبانها ساعتسازی را وارد مرحلهٔ دوم کرد.
- کابینها لرزان بودند، پس اعداد باید بزرگ میبود.
- نور کم بود، پس عقربهها باید شبتاب میشدند.
- نیاز به محاسبهٔ موقعیت و سوخت وجود داشت، پس حلقههای محاسباتی (Slide Rule) اضافه شدند.
- خلبانها دستکش پوشیده بودند، پس تاج ساعت بزرگتر شد تا با دستکش هم قابل تنظیم باشد.
به این ترتیب، ساعت خلبانی از یک وسیلهٔ راحتتر برای دیدن زمان، به یک ابزار دقیق ناوبری تبدیل شد.
ساعت مچی که آسمان را به نقشه تبدیل کرد
در دههٔ ۱۹۳۰، خلبانی به مرحلهٔ حرفهای رسیده بود. در این زمان، چارلز لیندبرگ (Charles Lindbergh) اولین فردی که آتلانتیک را بدون توقف طی کرد با همکاری شرکت Longines ساعتی طراحی کرد که به معنای واقعی انقلاب آفرین بود:
Longines Lindbergh Hour Angle Watch
این ساعت نهتنها زمان را نشان میداد، بلکه به خلبان کمک میکرد طول جغرافیایی خود را در آسمان محاسبه کند. این یعنی ساعت از یک ابزار ساده زمانسنج، تبدیل شد به بخشی از سیستم ناوبری چیزی شبیه کامپیوترهای امروزی کابین، اما با تکیه بر ریاضیات و ستارهشناسی.

اولین ساعت خلبانی واقعاً چه چیزی را ثابت کرد؟
ساخت اولین ساعت خلبانی یک درس مهم برای دنیای هوانوردی داشت:
هر نیاز واقعی در پرواز، یک ابزار جدید میسازد.
ساعت مچی خلبانی ثابت کرد:
- یک مشکل کوچک (مثل نگاهکردن سخت به ساعت جیبی)
- میتواند به تغییری بزرگ منجر شود (تولید اولین ساعت مچی کاربردی برای پرواز)
- و آن تغییر میتواند تبدیل به یک استاندارد جهانی شود (ساعت مچی امروز)
جالب است بدانید اگر سانتوس دومونت آن مشکل را مطرح نکرده بود، شاید ساعتهای مچی امروز هم کاربردی به اندازهٔ امروز نداشتند چون قبل از آن، ساعت مچی بیشتر وسیلهای زینتی بود تا کاربردی.
اولین ساعت مچی خلبانی، چه نسخهٔ ابتدایی Cartier Santos باشد و چه ساعتهای حرفهایتر اوایل قرن بیستم، بیش از آنکه یک وسیله باشد، نماد یک عصر جدید است. عصری که در آن:
مهندسی، طراحی و نیازهای واقعی هوانوردی
در کنار هم چیزی را ساختند که امروز نهفقط خلبانها، بلکه میلیونها نفر در دنیا روی مچشان میبندند. امروز، وقتی یک ساعت خلبانی میبندیم چه یک مدل کلاسیک، چه یک Navitimer یا Big Pilot در واقع، بخشی از تاریخی را روی مچ دست میبندیم که با یک نیاز ساده آغاز شد:
نیاز به نگاهکردن به زمان، بدون رهاکردن آسمان.
